آنچه یافت می نشود،آنم آرزوست.



امروز یازدهمین سالی است که پُستِ روزانه‌ی وبلاگم را می‌نویسم. نزدیک به ۵ میلیون کلمه از ۲۰ سال قبل که اولین پُستم را نوشتم.

من از سال ۲۰۰۸ تا به امروز حتی یک روز هم وبلاگ‌نویسی روزانه را تعطیل نکرده‌ام.

پاداش وبلاگ‌نویسی روزانه»، خودش است.

وبلاگ‌نویسی روزانه، یک فشار درونی برای ادامه‌ی نوشتن در هر روز، بوجود می‌آورد.

وبلاگ‌نویسی روزانه، در وهله اول نیازمند متعهد‌ماندن به آن است ولی بعدها، تعهد به تمرین مبدل شده، تمرین نیز عادت می‌شود.

عادت‌ها بسیار آسان‌تر از تعهدات پایدار می‌مانند و ادامه می‌یابند.

من کاملاً مطمئن هستم که اگر یک روز از وبلاگ‌نویسی روزانه را هم از دست بدهم، این وبلاگ همچنان تاثیر‌گذار خواهد ماند اما از وقتی که به خودم قول دادم هر روز بنویسم، بجای اینکه از خودم بپرسم: آیا باید وبلاگ‌نویسی را به فردا موکول کنم؟» همیشه از خودم می‌پرسم: امروز به جای خود، فردا در وبلاگم چه خواهم گفت؟»

اگر شما هم یک‌بار برای همیشه، به نوشتنِ روزانه متعهد شوید، رسیدن به جایگاهی که دنبالش هستید، صدها برابر برایتان آسان‌تر می‌شود.

من هم ابتدا برنامه‌‌ی خاصی برای وبلاگ‌نویسی روزانه نداشتم و به خاطر نمی‌آورم روزی را که از نوشتن در اکثر روزها» به نوشتن در همه روزها» تغییر رویه دادم ولی خوشحالم که این سفر را شروع کردم و از شما به خاطر همراهی‌تان در این سفر متشکرم.

ست‌گادین ۸آگوست۲۰۱۹

-------------------------

خوشم اومد و به کوتاهی خودم در وبلاگ نویسی فکر میکنم با اینکه همیشه دوست دارم زود زود بنویسم ولی بازم دیر دیر میشه


بعضی آدم ها به قدری عزیز هستن که مرگشان دردش کمتر است

شاید عجیب باشد اما منظور در زمان و نوع مرگ است که می بینی باز خدا بهترین را برایش رقم زده و این بسیار جای شکر دارد

زنی که هرگز از او شکایت ندیده باشی. هرگز کنایه نشنیده باشی.

هرگز درخواستی نداشت. گوشش برای غیبت شنیدن نبود و زبانش برای به زبان آوردن نبود

زحمت بسیار کشید و از دنیا کمترین را داشت.

سال های آخر عمرش صاحبخانه شد اما انگار در دنیا نبود فرقی برایش نداشت

جایی نرفته بود اما حسرتی نداشت شاید انگار به دنیا خیلی فکر نمیکرد که حسرتی داشته باشد و آهی بکشد

مدل اینجور آدم ها در دنیا کم است

و دیر فهمیدیم که او هم هست و باید از او بیاموزیم.

امروز یک ماه شده که رفته سفری ابدی با زیباترین شکل و حال. روحی آرام

خدا کند امروز که نفسش نیست، نگاهش باشد و یادمان بدهد خوب باشیم و کوتاهی دنیا و عمر یادمان نرود

"یادداشت های ناتمام، الف_ر"


آغاز تابستان با غم رفتنت شروع می شود و با تولد عزیز دیگری.

همیشه این آغاز به جشن آن تولد گذشت و خاطره بازی از تو.

چندمین سال است که نیستی؟

حساب این رفتنت را داری؟ مگر هر رفتنی آمدی ندارد؟

دلم برات تنگ شده بلندترین حال خوش من که تکرار نشد.

من بزرگ شدم ولی تغییر تو را نمیتوانم ببینم.

این فاصله چرا با بزرگی من بیشتر می شود. انتهای این رابطه مستقیم بزرگ شدن من و زیاد شدن فاصله از تو، رسیدن است این تناقض است یا تضاد یا هرچه زیباست که انتهایش تویی.

برای رسیدن به این انتها باید خیلی خوب باشم. تا شاید خدا تو را به من نشان دهد.

پدر دوستت دارم. کاش روزی از قاب بیرون بیایی و محکم بغلت کنم و بگویم از دلم که پر از نگفته هاست.

دوستت دارم مسافر بی بازگشتم.

"یادداشت های ناتمام، الف_ر"


سال هاست می نویسم

همیشه دستگاه های تایپ قدیمی را دوست داشتم

یک بار از نزدیک دیدمش و علاقمندتر شدم

الان دیگه با سیستمم رفیقم و سال های متمادی است که با این می نویسم

دلم برای دفترهایم که بسیار در آن ها نوشته ام تنگ شده

و البته وقتی که به مرگ فکر میکنم به این فکر میکنم که چیا نوشتم؟ و کاش محو بشه از صفحه کاغذها و کسی نتونه بخونه

نوشتن حال ادم خوب میکنه حالا هر مدلش

انگار یه سری جمله و واژه است که باید برون ریزیش کنی بدون اینکه مخاطبی داشته باشه

کاش این بیان هم دسترسی بهش روی گوشی هم سهل باشه تا بشه زود زود نوشت

مثل توئیتر یه اپ بشه و نوشتن و نوشتن و نوشتن

خدایا حواست بهم باشه من بی حواسم یادم نره اون دنیا رو و سرعت تند رسیدنم به تو.

"یادداشت های ناتمام، الف_ر"

"یادداشت های ناتمام، الف_ر"

برگرفته شده از : http://scholar-accurate.blog.ir/

تبلیغات

آخرین ارسال ها

آخرین جستجو ها

وبلاگ تخصصی مواد شیمیایی گاه نوشتهای من تحلیل بازارهای مالی و فیزیکی انرژی دانلود برنامه کاربردی سرگرمی آموزشی اندروید راهنمای خدمات تعمیر پکیج دیواری یک مُشت حرفهای "خُب. که‌چی؟" گونه!!! صرافی آینده سکوت سالم زیبا فریلنسر ایرانی